مهرسامهرسا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه سن داره

آشیونه سه نفره ما

احوالات این روزهای مهرسا

نمایی از غذا خوردن مهرسای شکمو چیه مگه؟! دخترم فرنی دوست داره!   چهارشنبه ی هفته ی گذشته دختر عمه ی مهرسا، مهزاد جون به دنیا اومد   چند روز پیش دخترم تو مراسمی که به مناسبت پاسداشت از تپه های سیلک برگذار شده بود، حضور فعال داشت و شعار "سیلک را دریابیم" رو رساتر از همه سر داد!   این هم یه عکس زیبا از دخترم هنگام غروب آفتاب روی ریگزارها   راستی هفته ی پیش دندونای دخترم هم توک زده که تا این لحظه موفق به شکار یه عکس خوب ازش نشدیم. ایشالا به زودی جشن دندون هم براش می گیریم و با عکسای خوشگلش براش اینجا ثبت می کنیم. ...
28 شهريور 1393

مهرسا پس از 6 ماهگی!

هفته ای که گذشت دخترم در تکاپوی انجام دو کار مهم بود. یکی عادت کردن به مزه های جدید و مهمتر از همه خوردن سوپ بود که در این زمینه تونست به موفقیت هایی البته با تلاش های شبانه روزی مامان و بابای خلاقش دست پیدا کنه. تلاش های خلاقانه ای مثل: استفاده از دو قاشق موقع غذا خوردن(یکی دست مهرسا یکی دست مامان!)، درآوردن صدای غرش شیر از طرف بابا،خوردن همزمان سوپ و پوره سیب زمینی(اونی که دوست نداره با اونی که دوست داره!)، تقلید صداهای اعتراضی مهرسا توسط مامان و بابا البته با وولومی به مراتب بلندتر(که در نتیجه بچم کم می آورد) و .... اما کار مهم بعدی نشستن بود! بله دختر عسل طلای مامان بالاخره در پایان هفته ای که گذشت تونست زمانی در حدود 1 د...
9 شهريور 1393
1